خانه

تجربه زندگي در تهران براي من از سال ۸۵ در خوابگاه دانشجويي اين شهر شروع شد. اين كلان شهر ١٥ مليون نفري هر سال بزرگ تر ، شلوغ تر و ناهمگون تر ميشود. پيشرفتِ زندگي دراين شهر براي بسياري مساله اي چالش برانگيز است. چالش ماندن و به روز شدن. به فراخور زمان شيوه زندگي در اين شهر عوض شده است و زنان نيز براي گذران امورات زندگي از جايگاه سنتي خانه داري بيرون آمده اند و بسياري از آنان مانند مردانشان در تاريكي صبح به سركار مي روند و در تاريكي غروب باز ميگردند تا در چرخه ناموزون حيات بمانند. من فكر ميكنم كه عوض شدن شرايط زندگي و نامطمئن بودن آن به تنش هاي رواني جامعه دامن ميزند ، تنش هايي كه اكنون بخش بزرگي از زندگي من شده و حس ميكنم اين مهم در چهره آدم هاي اين شهر نيز بازتاب دارد.

 

این عکسها از برخورد اتفاقی مردم با عکاس بوجود آمده،در بیشتر عکسها عابرین از حضور دوربین آگاه شده اند و عكسها از حوزه عكس مخفي خارج ميشود. براي من ديدن آنها و دیدن واكنش آنها به من امري ديدني بود.

*استفاده از فلاش توسط عكاسانی چون پل رعا، بروس گيلدن و فيليپ لوركا ديكورشيا در عکاسی خیابانی امري سابقه دار است.